جدول جو
جدول جو

معنی ریشه شناس - جستجوی لغت در جدول جو

ریشه شناس
(پَ کَ دَ / دِ)
عارف به اشتقاق و اجزاء ترکیب کننده واژه و لغت. آنکه ریشه لغات یعنی اصل آنها را داند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
ریشه شناس
عالم أصول الكلمات
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به عربی
ریشه شناس
Etymologist
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ریشه شناس
étymologiste
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ریشه شناس
শব্দবিজ্ঞানী
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به بنگالی
ریشه شناس
لغت‌شناس
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به اردو
ریشه شناس
mtaalamu wa etimolojia
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ریشه شناس
นักภาษาศาสตร์
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به تایلندی
ریشه شناس
etimólogo
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ریشه شناس
Etymologe
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به آلمانی
ریشه شناس
етимолог
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ریشه شناس
etymolog
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به لهستانی
ریشه شناس
词源学家
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به چینی
ریشه شناس
etimologista
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ریشه شناس
etimologo
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ریشه شناس
etymoloog
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به هلندی
ریشه شناس
этимолог
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به روسی
ریشه شناس
व्युत्पत्तिवादी
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به هندی
ریشه شناس
ahli etimologi
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ریشه شناس
חוקר שפות
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به عبری
ریشه شناس
語源学者
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ریشه شناس
어원학자
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به کره ای
ریشه شناس
etimolog
تصویری از ریشه شناس
تصویر ریشه شناس
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
متخصصی که انواع، ظاهر و ویژگی های گیاهان را بشناسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میزه شناس
تصویر میزه شناس
متخصص در امراض بولی، اورولوژیست
فرهنگ فارسی عمید
(شَ / شِ شِ)
صفت آنکه ریشه لغات یعنی اصل و مادۀ آنهارا داند. (یادداشت مؤلف). رجوع به ریشه شناس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از میزه شناس
تصویر میزه شناس
پزشکی که درامراض مربوط به ادرار تخصص دارد، متخصص در امراض بولی
فرهنگ لغت هوشیار
دانشمندی که تبحر در علم گیاه شناسی داشته باشد عالمی که بیکی از قسمتهای مختلف علم گیاه شناسی احاطه و معرفت داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
Botanist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
botânico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
Botaniker
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
botanik
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
ботаник
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
ботанік
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
botánico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی